تولدت مبارک

جشن تو جشن تولد تموم خوبی هاست

جشن تو شروع زیبای تموم شادی هاست

تولدت مبارک، تولدت مبارک ( 2 )

---

امشب شب ما غرق گل و شادی و شوره

از جشن ستاره آسمون یه پارچه نوره

امشب خونمون پر از طنین دلنوازه

تو کوچه پر از نوای دلنشین سازه

عزیزم هدیه ی من برات یه دنیا عشقه

زندگیم با بودنت درست مثل بهشته

تو خونه سبد سبد گل های سرخ و میخک

عزیزم دوستت دارم، تولدت مبارک

تولدت مبارک، تولدت مبارک

---

جشن تو جشن تولد تموم خوبی هاست

جشن تو شروع زیبای تموم شادی هاست

جشن تو طلوع یک روز مقدسه برام

وقت شکرگزاری به سوی درگاه خداست

 

عزیزم هدیه ی من برات یه دنیا عشقه

زندگیم با بودنت درست مثل بهشته

تو خونه سبد سبد گل های سرخ و میخک

عزیزم دوستت دارم تولدت مبارک

تولدت مبارک، تولدت مبارک

---

تولدت مبارک، تولدت مبارک ( 2 )

---

تولد، تولد، تولدت مبارک

امشب تو ببین چه شور و حالی و صفایی

راستی که گل سرسبد محفل مایی

امشب رو لبا گل های خنده واسه ی توست

آرزوی ما بخت بلند در طالع توست

عزیزم هدیه ی من برات یه دنیا عشقه

زندگیم با بودنت درست مثل بهشته

تو خونه سبد سبد گلهای سرخ و میخک

عزیزم دوستت دارم، تولدت مبارک

تولدت مبارک، تولدت مبارک

---

جشن تو جشن تولد تموم خوبی هاست

جشن تو شروع زیبای تموم شادی هاست

جشن تو طلوع یک روز مقدسه برام

وقت شکرگزاری به سوی درگاه خداست

عزیزم هدیه ی من برات یه دنیا عشقه

زندگیم با بودنت درست مثل بهشته

تو خونه سبد سبد گلهای سرخ و میخک

عزیزم دوستت دارم، تولدت مبارک

تولدت مبارک، تولدت مبارک ( 2 )

مبر تو زيادم به ياد تو شادم ز گوشه بامت پريده منم
چو گريه مستان ، زناله پنهان ، ز شمع نگاهت چكيده منم
شكسته و نالان چو درد غريبان چو خار بيابان تو خارم مكن
به قهر عزيزان ، به سوز زمستان ، اسير غم روزگارم مكن

دشت جگر سوز چشم ترم ، يه بوته خشكم كه بي ثمرم
به ظلمت غمها ، نهاده منم
دشت جگر سوز چشم ترم ، يه بوته خشكم كه بي ثمرم
به ظلمت غمها ، نهاده منم

تويي نفس من ، در اين دم آخر ، چگونه شود از تو دل بكنم
از اين قفس غم ، نفس نفسهايم ، به سوي تو بال و پر بزنم
گر بيايي و پرسي ز لاله و دشت ، خاك من به تو گويد گذشته گذشت
گذشته گذشت

دلي كه شكسته ، سينه غم
براي تو بوده نگاه قشنگ
شكسته و نالان ، چو درد غريبان ، چو خار بيابان تو خارم مكن
ز قهر عزيزان ، ز سوز زمستان ، اسير غم روزگارم مكن

نبر تو زيادم ، به ياد تو شادم ، ز گوشه بامت پريده منم
چو گريه مستان ، به ناله پنهان ، ز شمع نگاهت چكيده منم

خداحافظ گلم

دلم گرفته به سختی چرا که کرده هوایت

و دفترم که ندارد لیاقت کف پایت

بهانه های غریبی دلم گرفته برایت

یه کم بارون اومد اما دیگه بارونم خوشحالم نمی کنه آرزوی همه ی ما دیدن بارونه اما دیگه بارونم برام حس خوبی با خودش نمیاره . کاشکی حالا که دیگه نیستی لا اقل رودخونه نخشکه . اگه رودخونه بمیره منم میمیرم

زلال باش

پرسيدم ... ،


چطور ، بهتر زندگي کنم ؟


با كمي مكث جواب داد :


گذشته ات را بدون هيچ تأسفي بپذير ،


با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،


و بدون ترس براي آينده آماده شو .


ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز .


شک هايت را باور نکن ،


وهيچگاه به باورهايت شک نکن .


زندگي شگفت انگيز است ، در صورتيكه بداني چطور زندگي کني .


پرسيدم ،


آخر .... ،


و او بدون اينكه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :


مهم اين نيست که قشنگ باشي ... ،


قشنگ اين است که مهم باشي ! حتي براي يک نفر .


كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود ميداند آئين بزرگ كردنت را ..


بگذارعشق خاصيت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسي .


موفقيت پيش رفتن است نه به نقطه ي پايان رسيدن ..


داشتم به سخنانش فكر ميكردم كه نفسي تازه كرد وادامه داد ... :


هر روز صبح در آفريقا ، آهويي از خواب بيدار ميشود و براي زندگي كردن و امرار معاش در صحرا ميچرايد ،


آهو ميداند كه بايد از شير سريعتر بدود ، در غير اينصورت طعمه شير خواهد شد ،


شير نيز براي زندگي و امرار معاش در صحرا ميگردد ، كه ميداند بايد از آهو سريعتر بدود ، تا گرسنه نماند ...


مهم اين نيست كه تو شير باشي يا آهو ... ،


مهم اينست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خيزي و براي زندگيت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دويدن كني ..


به خوبي پرسشم را پاسخ گفته بود ولي ميخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،


كه چين از چروك پيشانيش باز كرد و با نگاهي به من اضافه كرد :


زلال باش .... ،‌ زلال باش .... ،


فرقي نميكند كه گودال كوچك آبي باشي ، يا درياي بيكران ،


زلال كه باشي ، آسمان در توست .

خدایا ازت بیزارم

عمرم و بگیر و راحتم کن

من که میدونم امیرم سر کاره

مثه همون قبلی که نشد

ازت متنفرم

تو باز نمی گردی

·         قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رودو من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
          به نرده های ایستگاه رفته
                                     تکیه داده ام!

 

تقدیم به مادر بزرگ عزیزم

باید فراموشت کنم
چندیست تمرین میکنم
من میتوانم ، میشود
آرام تلقین میکنم
حالم نه اصلا خوب نیست
تا بعد بهتر میشود
فکری برای این دل آرام و غمگین میکنم
من می پذیرم رفته ای
و بر نمیگردی همین
خود را برای درک این صد بار تحسین میکنم
کم کم زیادم میروی
این روزگار و رسم اوست
این جمله را با تلخیش صد بار تضمین میکنم...